امروز بازم یه بهونه بود که منو کشوند به اون مغازه .....بعضی لحظه ها احساس میکنم دارم به اون زن که یه چشم امیدی داره خیانت میکنم ولی هم من و هم خوذش میدونیم که هییییییییچ منظوری پشت این اومدن ها و این رفتن ها نیست فقط یه حس تنهاییه که منو میکشونه به اونجا .....
اگه کسی به دلم نشینه خودمم بکشم به دلم نخواهد نشست و فقط یه تحمیله عین سامورایی که واقعا از همون دقیقه اول یه تحمیل بود ولی انگاری این مغازه داره .... بیخیــــــــــــال بابا ........