اینـجـــآ دردهایــم را فریــــــاد میزنــم

خــــــآک بــــر ســـــراטּ

اینـجـــآ دردهایــم را فریــــــاد میزنــم

خــــــآک بــــر ســـــراטּ

50

با اینکه چند تا قرص بالا  انداختم که باید تا الان گیج خوابم میکردن و عین یه خرس میفتادم و میخوابیدم ولی اونقدر این طرف و اونطف کردم و هییییییی غلت خوردم ولی خوابم نبرد ...

تو فکر ایننم که برم بلگفا رو باز کنم و یه وب مینیمال واسه خودم .....مثل همیشه فقط خوده خودم درست کنم و اونجا شروع کنم به مینیمال نویسی ....

از وقتی زندگی فاک فاکیم ...فاکی فاکی تـــــــــــر شده دیگه دست و دلم به روزانه نویسی نمیره ... یعنی راستش با خودم فکر میکنم بعد میبینم آخه باید از چی نوشت ...ولی خب چون نوشتن و وبلاگ داری شده جزئی از خودم شاید این کارو کردم ....

نمیـــــــدونم ....فعلا موندم .....دوس داشتم الان خوابم میبرد و تا خوده لنگ ظهر بیدار هم نمیشدم حالا خوبه اون دارو خرانه هرو خوردم و اینجوری بیخوابی زده به سرم ...............

شایدم به خاطر خواب سرظهر و اون کابوسای لعنتی باشه ....هــــــــــر چی هست داغون کنندس