اینـجـــآ دردهایــم را فریــــــاد میزنــم

خــــــآک بــــر ســـــراטּ

اینـجـــآ دردهایــم را فریــــــاد میزنــم

خــــــآک بــــر ســـــراטּ

37

توی آلبوم جدید شاهین نجفی آهنگهای زیای خونده شده که مثل همیشه فقط تعداد کمی رو از ته دل دوس دارم و دلم میخواد که چند بار با خودم گوش کنم....الانم با این حال داغون با این بی خبری و تنهایی فوق العاده بااشک و آه و ناله و هزار کوفت دیگه داشتم مینوشتم که انگار باید اونها میپریدن و دود میشدن ....الانم دوس دارم هدست رو بذارم توی گوشم و همون آهنگی که خیلی دوسش دارم رو گوش کنم ولی مگه انتظــــــــــــــــار میذاره ....فوق العاده کشندس....امروز سومین روزی میشه که فوق العاده کشنده دارم با یه انتظار کشنده تر میگذرونم .....

قبل اینکه نوشته هام بپره داشتم مینوشتم که دوس دارم از خونه بزنم بیرون یعین اگه  شنبه نبود و میتونستم بزنم بیرون حتما این کار رو میکردم هوای خونه ....هوای این اتاق نفرین شده داره دیونمم میکنه ....آزارم میده ....خیلی چیزهاست که بعضی وقتا دست به دست همدیگه میدن که فقط و فقط آزارت بدن ....دلم نمیخواد اان که فوق العاده دلگیــــــــر و دلتنگم توی این اتاق نفرین شده بمونم ... دلم میخواد بزنم بیرون که یه جای دنج گیر بیارم و بتونم واسه خودم سیگار روشن کنم و حتی بزنم زیر گریــــــــه .....آروم آروم توی هوایی که آزاده بزنم زیر گریه نه عین الان که فقط باید با صدای خفه گریه کنم و بیشتر و بدتــــــــر حالم گرفته بشه ....

فقط این خونه و این 4 دیواری نیست که آزارم میدن آدمهاش با درک فوق العاده پایینشون هم دارن ناجــــــــــور عذابم مدیدن ....فقط کاش میدونستم تا کیییییییی تا کی قراره اینقـــــدر عذاب بکشم اون که اصلا به تخمشم نیست و عین خیالشم نیست و با کسایی که میتونه بهش خوش بگذره داره خوش میگذرونه ....این منمممممممم این منم که یه دنیا درد رو دارم توی خودم حــــل میکنم دارم خودم خودم رو نابود میکنم ....هیچکییییییییی حتی اونی که یرون این اتاق ادعای نگرانی هم میکنه به تخمشم نیست ....

دردناکترین چیز برام مرور کردن ای کاش های توی زندگیمه و الان بیشتر از هر وقتی دارم هی عین کلمه لعنتی رو تکرار میکنم ....

کـــــاش ...

کـــــــــــــــــاش ...

کـــــــــــــــــــــــــــــاش ....


36

دیگ اشک چشمام کم اومده ....دیگه سوزش چشمام هم نمیذاره که چشمام هم با دلم زااااااار بزنه حتی ماهیچه های چشمام دیگه یاریم نمیکنن ....نمیدونم چرا اینقد شکستم من که هزاران بار به خودم میگم باید قی باشم باید تحمل کنم ولی بازم نمیدونم چرا اینقدر راحت شکستم ...نمیدونم چطور باید این روزها رو تحمل کنم روزهایی که مطمئنم اوج دردی هستن که 2 ساله دارم تحملش میکنم ....میدونم که رفت واس همیشه رفت و ای دل تنها رو از اینی که هست تنهذ تر کرد ... نمخیوام کسی ضعف درونم رو بفهمه ....نمیخوام کسسی بفهمه که چه مرگه و چطور دارم داغون میشم .... ولی واقعا تحمل کردن این روزها دیگه در تووانم نیست ....ضعیف شدم خیلی خیلی ضعیف شدم ... کاش فقط درد نبودنش بود ....کاش فقط دررد این بود که نیست ....هزاران فکــــــــــر که دااره از درون دااغونم میکنه ....هزاران فکری که واقعا نمیتونمممممممم که ندید بگیرمشون ...

خدیا خیلی با من دشمنی نــــــــــه ؟؟؟ خیلی از من بدت میاد ؟؟ خیلی ازم کینه داری ؟؟ چرا ؟؟ من که هــــــــــــــــــــر چی تاوان بود پس دادم من که دارم 2 ال رو زجر میکشم ...اوایل میگفتم حقمه باید بکشم حق اعتراض هم ندارم ولی آخه تا این حـــــــــد آخه 2 سال تمامممممممممم ... مگه هر چی بود رو پس ندادم ....مگه شکستن کــــــــــامل رو ندیدی .. مگه هر چی که به س پسرک آوردم رو 2 برابرش رو سرم در نیاوردی ؟؟؟ دیگه بس نیست ... دیگه کافی نیست ...یا ازم مونده ....

خوب خوب نگام که که دیگه هیییییییچی واسه از دست دادن ندارم .... خوب خوب نگام که کاملا خم شدم ....چرا صدات که میکنم دیگه جوابمو نمیدی؟؟ تو هم بی انصاف شدی .... تو هم شدی یکی لنگه اووووووووون ...

تا کی ؟؟؟؟؟؟؟؟/ فقط بگو تا کییییییییییی ؟؟؟؟؟؟؟/

در کشیدن تا کیییییییییی....