اینـجـــآ دردهایــم را فریــــــاد میزنــم

خــــــآک بــــر ســـــراטּ

اینـجـــآ دردهایــم را فریــــــاد میزنــم

خــــــآک بــــر ســـــراטּ

خواستم بیام شروع کنم به نوشتن یهو ی سوال این دوتا همکارم گفتن درد چ چیزی سخت تره چند تا گزینه هم گفتن من سریع گفتم خیانت یکی از همکارا گفت خیانت ک جز گزینه ها نبود گفتم ولی هر دردی رو میشه تحمل کرد جدایی رو میشه تحمل کرد ولی خیانت بزرگترین درده چون میگی مگه من چم بود ؟؟ چرا اینجوری کرد با اینکه رفتم سمتش با اینکه خواستم همه چی رو درست کنم آدم شکاکی نباشم دیدم به همه چی. خوب بشه ولی. نخواست همش عین ی غریبه باهام رفتار کرد فقط چند وقت ی بار زنگ میزد و یکح چرت و پرت میگفت ولی من ک دوسش داشتم بیقرار میشدم چون دوسش داشتم چون میخواستم باشه همیشه باشه اونم منو دوست داشته باشه ولی اون فقط چند دقیقه ای باهام حرف میزد و میرفت تا یک ماه دیگه تا اینکه دو شب پیش فهمیدم با یکی در حد خیلی عالی میلاسه جوری ک دارن قرار بیرون رفتن و تفریح رفتن میذارن جوری ک هنگ بودم انگار یهو یکی با پتک زد تو سرم انگار عین اون لحظه هایی ک داغ میکردم از شوک بودن داغ کردم تمام شب رو از درد وحشتاناک به خودم پیچیدم گریه کردم بیقراری کردم به دوستام گفتم ک عین همیشه گفتن بیخیال ولی کسی نمیفهمید من درونم چی میکشم انگار همیشه از ی همچین روزی میترسیدم ک علنی قربون صدقه یکی بره ک من ببینم منی ک دعا کردم امام حسین رو قسم دادم همه چی رو خوب کنه ولی این صحنه رو دیدم شاید خود خدا خواست ک همچین چبیزی ببینم ک اینقدر تو خیالاتم منتظر ی روز خوب نباشم ولی کنار اومدن باهاش دردناکه همش به خودم میگم. ک این آدم رفته بود معلوم نبود تو این چند وقت هم با چند نفر بوده الان من این یکی رو فهمیدم همه اینا رو به خودم میگم میگم و میگم ولی باز همین ک تنها میشم درد میکشم خیلی درد میکشم شاید باید زمان بگذره ک بتونم کنار بیام ولی امیدوارم ک خدا آرومم کنه خودش بغلم کنه اول بگه ی دل سیر توی بغلم گریه کن بعد. دیگه آروم باش من کنارتم من کنارتم <من کنارتم > ولی. نمیدونم چرا با کوچیکترین چیزی بیقرار میشم 

خدایا خودت پناهم باش