اینـجـــآ دردهایــم را فریــــــاد میزنــم

خــــــآک بــــر ســـــراטּ

اینـجـــآ دردهایــم را فریــــــاد میزنــم

خــــــآک بــــر ســـــراטּ

الان ک پست قبل رو خوندم دیدم ک چقدر قشنگ با خدا حرف زدم تو اون شب پر از ابهام خداروشکر ک اونا نیومدن و اون حال خرابم رو ندیدن شاید حکمتی توش بود با اینکه مورد و گزینه خوبی بود و بهترین عضو خانواده پدرم یعنی عمو اونو معرفی کرده بود و قطعا آدم درست حسابی بود ولی نمیدونم چرا ی چیزی درونم میگفت با این شکل و شمایل جدید پذیرفته نیستی مخصوصا ک اونوقت خیلی هم شکسته شده بودم. از اینکه اونا نه بگن میترسیدم از اینکه انتخاب نشم میترسیدم از اینکه غرورم شکسته شه 

دوست دارم شکر گزاری کنم . خدایا شکرت ک محیط کار جدیدم همکارهای خوبی دارم 

خدایا شکرت ک آرامشم و استراحتم بیشتر شده 

خدایا شکرت بخاطر اینکه کمک کردی دماغم وضعش بهتر شد و از اون حالت دراومدم

خدایا شکرت ک کمکم میکنی برای انتخاب همسر گزینه درست رو انتخاب کنم 

از خداوند ممنونم بخاطر لطف های بیشماری ک به من داره و همونجور ک گفتم من خیلی بی معرفت و قدر نشناسم خدایا این بارم کار خودم رو به تو میسپارم چون واقعا نمیدونم چ انتخابی باید داشته باشم نمیدونم آمادگی ازدواج رو دارم یا نه واقعا خیلی گنگم و بخاطر ترس هایی زیادی ک درونمه نمیذارم ک کسی منو ببینه خدایا خدای مهربانم خودت برام انتخاب کن راستی مواظب اعتقاداتم باش 

الهم صل علی محمد و آل محمد